نگارش: دکتر رضا جمالیان
MD, MPH , DTM& H
معمای هیپنوتیزم و معضل خود هیپنوتیزم
در یک تعریف از هیپنوتیزم برای اهداف درمانی ، می توان هیپنوتیزم را به این صورت معرفی کرد : یک حالت متفاوت از آگاهی که با ریلاکس شدن گسترده بدنی و تلقین پذیری شدید ذهن همراه است .
خود هیپنوتیزم روند یا جریانی است که از طریق آن فردی خودش را بکمک تکنیکی درحالت خلسۀ هیپنوتیزمی قرار می دهد و بیشتر این کار بکمک عبارت یا علامتی که در جریان یک خلسۀ عمیق مربی یا استاد در اختیار سوژه قرار می گیرد صورت می پذیرد . این موضوع به ظاهر ساده ، در فرقه های صوفیه و گرفتن مانترا از رهبر با تشریفات زیادی انجام می گیرد .
نگارش : دکتررضا جمالیان
MD , MPH , DTM & H
معمایی بنام « خلسه » و معضلی بنام « عمق خلسه »
در مراجعان به مطب ، عده زیادی آرزوهای خود را در رسیدن به خلسه های بسیار عمیق بیان می دارند . این افراد براساس گفته ها و نوشته های هیپنوتیزورهای غیر پزشک در 40 یا 50 سال پیش ، مانند این سخنان را بیان می داشتند :
اساتیدی در هیپنوتیزم که در وجود آنها خداوند بصورت مادر زادی یا ژنتیک انرژیهای زیادی را قرار داده است ، در برابر یک سوژه یا یک داوطلب هیپنوتیزم با پالسهای مغناطیسی ــ انجام حرکاتی با دست در برابر صورت یا بالای جمجمه سوژه ــ و گاه انجام حرکاتی در طول بدن آنها ، مقداری از انرژی موجود در بدن خود را به کالبد سوژه منتقل می سازند و هر قدر که انرژی « استاد » بیشتر باشد ، سوژه در عمق بیشتری از خلسه قرار می گیرد . بنابر این در برخی از کتابها یا جزوه هایی که برای تبلیغ یا آموزش تألیف می کردند ، تمام خوانندگان یا شنوندگان را برای رسیدن به خلسه های بسیار عمیق ــ که سوژه را از جهان کنـونی به دنیـای شگفت انـگیز ماورایی منتقل می سازد و ارتباط او را با این جهان مادی قطع می کند ، می رساند !
در پیش گفتار این کتاب ــ صفحۀ 15 ــ این مطالب به چشم می خورند :
ــ در تمام و یا بسیاری از موارد ، مطالب علمی و تکنیکهای القای خلسۀ هیپنوتیزمی و روشهای هیپنوتیزم درمانی موجود در این کتاب ، درحد تضاد کامل با کتابهای قبلی اینجانب است که کم و بیش از عقاید و آثار نابغۀ بزرگ هیپنوتیزم و هیپنوتیزم درمانی میلتون اریکسون پیروی شده است . |
در روشهای متداول القای خلسه ، معمولاً یا همیشه مضمون اندازه گیری ظرفیت هیپنوتیزم پذیری سوژه یا بیمار نادیده گرفته شده و همانگونه که در صفحۀ 110 کتاب خلسه و درمان آمده و خوانندگان این منابع مکرراً به تکنیکهای به اصطلاح [ عمیق تر کردن خلسه ] ارجاع می شوند ( اریکسون 1967 ) با این تصور که تمام افراد جامعه هیپنوتیزم پذیر هستند .
براساس تجربیات اشپیگل ها این روشهای عمیق تر کردن ارزش اندکی دارند ، بنابر این نیازی به انجام آنها نیست .